اشک های زینب که عمری در سوگ عشق و حق ریخته بود، امشب به لبخند سبز می رسند.

اه زینب، تمام خستگی هایت را از امشب در آغوش خدا از یاد ببر !

کاروان زینب که سال های سال در مسیر اندوه در رفتن بود، امشب به سر منزل آرام رسید.

به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.

آه از نماز شب نشسته و قامت نا گهان خمیده ! آه از موی سپید یک شبه !...آه از دل زینب !

چقدر خدا دلتنگ زینب بود ! اینک که به سوی او می شتابد، خدا سخت در آغوشش خواهد گرفت.

زینب، فرزند امام عارفان بود، پس چگونه عقیله بنی هاشم نباشد ؟

آه،ای ام المصائب، تمام داغ ها و سوگ ها، در حضور مصیبت های تو رنگ می بازد و از یاد می روند.

تمام شیر زنان روزگار، هر چه فریاد اعتراض را از حنجره تو وام می گیرند.

تمام زمین وزمان بر کربلا می گریند و تمام کربلا بر زینب.

سلام بر نماز شبی که حسین(ع) از توالتماس دعا دارد !

سلام بر مادری که برتمام شهیدان کربلا مویه کرد جز بر فرزندان خویش!

آنجا که نام صبر بر زبان می آید، انگشت ها، شکیبایی زینب را نشانه می روند.

زینب، دنیای پس از حسین را تاب نیاورد؛ اینک اورا به آسمان ها ببریدای فرشتگان محرم !

 مدافعان حرم براے پول میروند!!
 
 آرے تو خود را بجهالت بزن و اینگونه بگو!! اما قبلش این متن را بخوان

~~~~~~~~~~❤️❤️~~~~~~~~~~

 
* میگویند مدافعان حرم براے چه میروند؟! خب نروند!! ڪشور مانیست ڪه ،ڪشوربیگانه است .. 
 
 اما انگار نمیدانند ڪه وقتے آنها در خارج از مرزهاے خود به جنگ با دشمن نروند ،دشمن به داخل ڪشور خودمان مے آید.آنوقت هم با خودت میجنگند وهم باڪودڪان خردسالت.نمیدانم این ها را چگونه باید برایشان توضیح دهیم ڪه متوجه شوند..برخے خودشان را به نادانے و غفلت میزنند؛علاوه براینڪه همگے ما ایرانے هستیم،مسلمان هم هستیم،وقتے صداے مظلومے را درجایے از جهان میشنویم باید به فریادش برسیم،چه در ڪشور ماباشد چه در دیگر ڪشورها،
 اسلام ڪه مرزے ندارد،مسلمان!
 
* میگویند مدافعان حرم براے پول میروند
 
 اینان از گروه قبلے هم نادانترو غافلترند.. چه ڪسے حاضراست ڪه فرزند و یا همسر خود(عزیز دلش) را براے پول به حراج بزند؟! خودت را جاے خانوادههاے شهدا بگذار،آیا حاضرے میلیاردها میلیارد دریافت ڪنے و پاره تنت را براے پول از دست بدهی؟! آیا میشود به اینان به چشم یڪ انسان نگاه ڪرد ڪه براے پول هرڪارے میڪنند؟؟!!
 
 نه عزیز دلم،ڪسے ڪه مدافع حرم است،راضے است سرش برود اما به حرم عمه سادات تعرضے نشود..
 حاضر است خانواده اش را تنها بگذارد ،اما به حرم جسارتے نشود...نه اینڪه خانواده برایش مهم نیست،نه! اتفاقا اینان همانهایے هستند ڪه در عشق ورزے و محبت به خانواده بیش از دیگران،محبتشان را نثار خانواده شان میڪنند..اما میدانند ڪجا باید چه ڪنند!
 


"*"*"*"*"*"**"*"*"*"*"*"

 چگونه بگویم از تهمتهایے ڪه به خانوادههایشان میزنند
 چه بگویم ڪه دلشان از حرف مردم خون شده
 معنے دلتنگے را میفهمی!؟
 تو چه میفهمے ،وقتے دخترش رو به مادر میڪند و سراغ از بابایش میگیرد،اما دیگربابایے نیست..آرے بابایش را داده تا پول بگیرد...گاهے عقلمان به اندازه .....
 
 اینان ڪه اجرشان با خداست،اما تویے ڪه به اینان تهمت میزنی،فڪرے هم براے آخرتت میڪنی..

~~~~~~~~~~❤️❤️~~~~~~~~~~

 
 آرے بگذاریم آنها در خواب غفلتشان بمانند،روزے فرامیرسد ڪه مرگ آنها را از خواب بیدارمیڪند...
 


 به قلم .::چشم انتظار::.


استفاده از این مطلب تنها بانام وب ما مجازمیباشد

بی تو،
اینجا همه در حبس ابد
تبعیدند!

سال ها،
- هجری و شمسی -
همه بی خورشیدند!

سیر تقویم جلالی،
به جمال تو خوش است

فصل ها را،
همه با فاصله ات سنجیدند ...

تو بیایی، همه ساعت ها،ثانیه ها،

از همین روز،
همین لحظه، همین دم، عیدند ...

قیصر_امین_پور

❤️▬▬▬▬▬ஜ۩۩ஜ▬▬▬▬▬

آقاجان!
ای صاحب قلبم❤️
میگویند بهار در راه است
اما
زمستان من, بی شما بهار نمیشود

.



بهار زندگیم
❤️ای تمام زندگیم❤️

یابن الحسن!

ای طبیب همه,انگار دلت با مانیست
بدشدن حس دل آزارشدن هم دارد

 اسم خود را چشم انتظار گذاشته ام,اما از انتظار هیچ نمیدانم
برای آمدنت دعا میخوانم,اما به وقت عمل که میرسد,پایم میلغزد و انتظارت را فراموش میکنم

 فراموش میکنم که اللهم عجل لولیک الفرج؛یعنی :گناه نکنم

فراموش میکنم که اگر به دعا خواندن بود,که دعای شما گیراترازمن بود و خود برای آمدنتان دعا و ... میخواندید

فراموش میکنم که شما سالیان درازیست که انتظار313نفر را میکشید

فراموش میکنم,دنیای بی شما,دنیای پر از غم و محنت و ظلم وجفاست

نمیدانم دنیا با من چه کرده که یوسف زهرا را فراموش میکنم

شرمنده ام آقا

 اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعای فرج  درآخرین جمعه سال1394

28 اسفند 1394



❤️نشراین متن تنها بانام وبِ ما مجاز میباشد❤️

 قرارگذاشتیم باهم تاآخردنیا
 الوعده وفا؛این هم آخر دنیاست آن هم روے خوش سڪه اش.."بهشت"...
 زبان اینجا با زبان ما فرق میڪند .نه فارسے است نه عربے است..
 زبان اینجا"اشڪ"است و واژههایش "گریه"...
 ارباب من...
 آقاے من...
 حسین جانم!
 
 گفتنے ها را چشم هایم گفتند اما یڪ جمله را هم باید فریاد زد:
 "پدرو مادرم ،خواهرو برادرم ،همه کس و ڪارم فداے پریشانے دل خواهرت..."


دلنوشته:محمدمهدی شفیعی
 

 الهے
 
 آنگاه ڪه در گزینش راه درست در مے مانم،
 
 یارے ام ڪن تا راهے را در پیش گیرم
 
 ڪه رضاے تو در آن است

خدایا

گاه دلم چیزی میخواهد که بصلاحم نیست

با تمام سختی اش میخواهم بگیری

آنچه را که در دلم بی جهت بی داد میکند

 حمد خدایی را که

ديده بينندگان از ديدنش  قاصر،

 و انديشه و فهم وصف كنندگان ازصفش

 عاجز است.

صحیفه سجادیه

میترسم از فراموشی

از فراموش شدن

از تمام بدیهایی که من فراموش کردم و تو اما نه

از تمام حقوقی که از دیگران ضایع کردم

و همه از سر رذالت و پستی بود

و اکنون در مشت توام ای حاکم

ایشان را به هرمقدار که راضی می شوند؛

راضیشان کن

و نجاتم ده

 خدایا

لیست نعمتهایت را ورق میزنم

تمامی ندارد!

تا آخر عمر بدهکارت هستم

خدایا

یاریم کن نگاهم در این افق فضای مجازی
جز برای تو نبیند

و انگشتانم
جزبرای تو کلیدی را فشار ندهند



الم یعلم بان الله یری

هرکه خدا را ،آنگونه که سزاوار اوست بندگی کند

خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.

بحارالانور.ج17.ص381

خدای من

گاهی تو را بزرگ میبینم

     گاه کوچک

ولی خوب می دانم که این تو نیستی که

بزرگ و کوچک می شوی

این منم که گاه نزدیک میشوم و گاه دور!
 

 به کانال ما بپیوندید hamsafar1394@

عاشق خدایی هستم

      که چه بخواهیم

             و چه نخواهیم

                   دوستمان دارد!

به کانال ما بپیوندید hamsafar1394@

 اشک چشمم

بارشی است بی منتها

ابتدایش "مشهد" است و انتهایش "کربلا" ...
 

آقا سلام

آقای سجادههای دعا

قد قامت نیازهای عاشقانه

پناه دل زینب در بلای عشق

غریبی تو را تنها خاکهایی می دانند که سر را بررویشان میگذاشتی و با معبود سخن میگفتی!

ای بازمانده ی کربلا

ای قوت دل کودکان و اسرا

آقای خوبیها!

پناه دلم باش همانگونه که پناه دلهای کربلایی بودی

دلنوشته :سوخته وصل

حالا میفهمم امان از دل زینب یعنی چه

"زهرا" ، داغ علی را ندید
"علی" ، داغ حسن را ندید
"حسن" ، داغ حسین را ندید
"حسین" ، داغ رقیه را ندید
"عباس" ، داغ علی اصغر را ندید

چه کشید ""زینب"" که
داغ تک تکشان را به عینه دید...
آه يا زینبـــــ

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

دانی که پس از مرگ چه باقی ماند

 عشق است و محبت است و باقی همه هیچ

آقا جان!

این روزها ما به اندازه ای سرگرم دنیاییم

که تو را به فراموشی سپرده ایم

گاهی برایت دعا میکنیم

دعای عهد و فرج و... میخوانیم

اما فقط دعا میخوانیم و حرف میزنیم

بعضی از ما به عمل که میرسیم جز نیرنگ و دروغ و تهمت و تزویر و ...

چیزی نداریم

این روزها بیش از ما ، تو منتظرِ مایی

منتظری که کارش گریه و توبه برای شیعیانش شده

وقتی ما اشتباهی میکنیم ، دیگران آنرا از جانب اسلام میبینند

اما عمل ما کجا و اسلام کجا!!!

اینهم از ما که خود را مسلمان و شیعه میخوانیم

اما آقا جان؛

ما هرقدر که بد هم باشیم

هراندازه که تو را به فراموشی سپرده باشیم

باز هم عاشقانه دوستت داریم

کمکمان کن آنطور که خدایمان میخواهد باشیم

نه آنطوری که دشمنان میخواهند..

به امید روزی که ما جزء یارانت باشیم

................  

          تو که دل می بری با یک نگاهی

                                                   نگاهی هم به ما کن گاه گاهی

آرزو میکنم وقتی آمدی

شرمسار نگاهت نباشم

تنها داراییم

تنها تکیه گاهم

تنها کسی که لایق دوست داشتن من است

✿ خداست ✿

گاهی میگویند تنها صداست که میماند

اما نه؛اینگونه نیست

آنها برای خودشان شعاری ساخته اند

همه میدانیم که تنها خداست که میماند

و تنها خداست که میداند

و گاهی نیز میگویند

هیچکس تنها نیست...همراه اول..

چه خوش خیالند،آنها که خود را همراه اول ما فرض میکنند

همراه اول و همیشگی ما

تنها و تنها خداست

خوشا  آنان

که رفتند

و ما همچنان دراین دنیایِ دون،اسیر و گرفتار  جا مانده ایم

...

الهی دلخوشم به نگاهت

راضیم به رضایت

خدایا

تو را سپاس که هستی

میبینی آنچه را که من هماره مشغول آنم

میشنوی آنچه را که جز تو کسی نمیشوند

تنها و تنها تویی که در دل جای داری

و میدانی

.....تنها تویی که می دانی .....

و تنها تویی که می مانی

ای آرامِ دلِ بی قرارِ من....همیشه باش

خدایا  !

                         تو که باشی ...!       

در من معجزه ای رخ میدهد به نام آرامش

                                        که زیباست و دلنشین...

عضویت در کانال ایتامون ، با ضربه به لینک زیر

haamsafar

منتظر حضور گرمتون هستیم

از تمام عشقمان

                                                فاصله اش

                                                       سهم من است

خدایا...خداوندا...

گاهی دلم میخواهد برایت بنویسم

آنگونه که تو را شایسته و بایسته است

اما از زبان قاصر من چه بر می آید

چگونه تو را بستاید

چگونه از عشق تو به بندهء گناهکاری چون من بگویم

چگونه شکر تو را بجای آورم

چرا که تو،چون تویی را بمن داده ای

که من هیچگاه نمیتوانم آنگونه که تو را وارسته است سپاس گویم

ولی با تمام کوتاهی ها و زبان قاصر خود

بازهم میگویم

خـــــــــدایـــــــــا ؛ خداوندا ؛ متشکرم

چقدر چشم انتظارش بودیم

بالاخره دیری نپایید که تونستیم،یک سالِ دیگه ببینیمش

و حتی از اون هم زودتر مثل یک چشم برهم زدنی،داریم میرسیم به قسمت آخرش و میگن خودتونو برای وداعش(باگروه داعش اشتباه نگیرید خواهشا) آماده کنید

تنها امروز و فردارو وقت داریم..............

وهیچکدوممون خبرنداریم که آیا سال بعد هستیم و یا به دیارباقی شتافتیم

بقول قیصر:

"ناگهان چقدر زود دیر میشود"....

خدایا...پروردگارا...معبودا...

بعظمت همین ماه عزیزت ،کاری بکن که وجودمون تنهاوتنها پربشه از تو.........